موضوعی که بسیاری از خانواده ها مطرح می کنند، نظم و انضباط است. می گویند دلمان می خواهد فرزندان منظمی داشته باشیم، به طوری که همیشه اتاقشان مرتب باشد، کیف و کتابشان سر جای خود قرار داشته باشد و هنگامی که از مدرسه می آیند کارهایشان را منظم و مرتب انجام دهند؛ مثلا اول دستهایشان را بشویند، بعد چیزی بخورند، بعد از آن استراحت کنند و بعد تکالیفشان را انجام دهند، بعد تلویزیون تماشا کنند، بعد شام بخورند و بعد از آن بخوابند. به عبارتی والدین دوست دارند که روند خاصی برای فرزندانشان وجود داشته باشد. چنین رفتاری خیلی مطلوب است، اما اگر بخواهیم به این حد نزدیک شویم چه باید بکنیم؟
 
اگر می خواهیم که فرزندان ما منظم باشند، اول باید خودمان منظم باشیم. اگر ما بر خلاف روال درست و منظمی رفتار کنیم و در عین حال از فرزندانمان بخواهیم که مانند ما رفتار نکنند و تابع نظم و مقررات باشند، به خواستمان نمی رسیم. چرا که فرزندان ما همانندسازی می کنند و به طور غیرارادی از رفتار والدین تقلید می کنند. بنابراین برای داشتن فرزندان منظم لازم است: ۱. مادر منظم باشد، ۲. پدر منظم باشد، ٣. اشیای خانه باید جای به خصوصی داشته باشند و هر چیزی در جای خود قرار داشته باشد.
 
تربیت، بیشتر از طریق عملی شکل می گیرد و نه کلامی، یعنی اگر می خواهیم فرزندانمان را درباره موضوع خاصی تربیت کنیم، نباید دائما به آنها بگوییم که چگونه عمل کنند، بلکه آنها باید از رفتار و اعمال ما بیاموزند که باید چگونه رفتار کنند. کودکان از طریق مشاهده خیلی چیزها را یاد می گیرند و این نوع یادگیری بسیار موثر و قوی است. آنها وقتی نظم و انضباط را در عمل ببینند، از آن پیروی می کنند و یاد می گیرند که مقررات - یعنی همان نظم و انضباط - به معنی تنبیه نیست.
 
می توانیم برای بعضی از چیزها قوانین و مقرراتی وضع کنیم. مثلا فرزند ما باید در یک ساعت معین به خانه بیاید، پول توجیبی او مقدار مشخصی باشد و در زمان معینی بخوابد. اینها نمونه هایی از مقرراتی است که در خانه می تواند برقرار باشد، اما در عین حال باید قابل انعطاف هم باشد. تنبیه هم که در کنار این مقوله آمده است، به معنی کتک زدن و تنبیه جسمانی نیست. می توانیم کودک خود را به صورتهای مختلف تنبیه کنیم، مثل قهر کردن. مثلا فرزند ما کاری کرده که از آن منع شده بوده است. در این صورت به عنوان تنبیه می توانیم با او قهر کنیم و تا زمانی که عذرخواهی نکرده با او آشتی نکنیم. در اینجا او یاد می گیرد که دلیل این رفتار چیست و او به دلیل انجام این کار باید عذرخواهی کند.
 
البته والدین هم باید از خود انعطاف نشان بدهند. اگر کودک عذرخواهی کرد، والدین هم باید او را ببخشند، نه اینکه بگویند چون این کار را ده بار انجام داده ای، دیگر بخشودنی نیست. اگر فرزندتان کار خطایی را چند بار تکرار کرد و هر بار هم از شما معذرت خواست، بهتر است به او بگویید که بار قبل تو این کار را انجام دادی و بلافاصله عذرخواهی کردی و من تو را بخشیدم. ولی این بار چون همان کار را تکرار کردی، تا دو ساعت دیگر صبر می کنم. اگر دیگر تکرار نشد، با تو آشتی خواهم کرد.
 
بعضی از کودکان بعد از عذرخواهی از والدین، اصرار می ورزند که والدین آنها را بلافاصله ببخشند. در این موارد شما باید برای آشتی کردن زمان طولانی تری را به عنوان شرط در نظر بگیرید تا اگر در آن مدت کودک دست به کار ناشایستی نزد، او را ببخشید. این قانون به نوعی پیروی از نظم و مقررات را به طور جدی به کودک دیکته می کند. این را بدانید که کودکان زمانی چیزی را جدی تلقی می کنند که احساس کنند از طرف والدین هم جدی گرفته شده است. در غیر این صورت اگر ما مقرراتمان را هر روز تغییر دهیم و امروز یک قانون و روز دیگر قانون دیگری برقرار باشد، بدترین شیوه تربیت را به کار گرفته ایم. البته این را هم باید بگویم که نظم و انضباط بعد اجتماعی هم دارد. ما در اجتماع هم می توانیم نظم و انضباط را به وسیله رفتارمان و پیروی کردن از قوانین اجتماعی به فرزندانمان بیاموزیم.
 
اگر فرزند ما ببیند که هنگام عبور از عرض خیابان به چراغ راهنمایی توجه نمی کنیم، می آموزد که او هم به چراغ راهنمایی بی توجه باشد، یا برعکس. بنابراین رعایت نظم و انضباط هم در میان اعضای خانواده مهم است و هم در خارج از خانواده و از جمله مدرسه که محیط بسیار خوبی برای یاد گرفتن انضباط است. در این مورد باید خودمان را با قوانین مدرسه همسو کنیم و رعایت این نکته برای فرزند ما مفید است. یعنی اگر به فرزند ما گفته شده است که در ساعت معینی باید در مدرسه باشد، ما هم باید به او کمک کنیم که این قانون را بپذیرد و به آن عمل کند. یا اگر قانون مدرسه می گوید که از بعضی رنگها در مدرسه نباید استفاده شود، یا بعضی از خوراکیها نباید به مدرسه آورده شود یا قوانین دیگر، نباید با مقررات مدرسه مخالفت کنیم. به خصوص در حضور فرزندمان نباید ایجاد شبهه کنیم. این کار سرپیچی از قوانین اجتماعی است. باید به فرزند خود بگوییم که کسانی نشسته اند و قوانین و مقررات اداره مدرسه را وضع کرده اند که حتما باید از آنها پیروی کرد و به درستی و غلطی آن کاری نداریم. به هر حال، اگر می خواهی در این مدرسه باشی، باید به این قوانین احترام بگذاری و آنها را رعایت کنی.
 
این واکنش و رفتار، کودک را برای پیروی از نظم و انضباط آماده می کند و به او می آموزد که به عنوان یک شهروند تابع مقررات باشد. البته لازم است که صحت آن قانون را با دلیل برای فرزندمان روشن کنیم و او را با دلایل منطقی به اطاعت از قوانین وادار سازیم.
 
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.